مشاوره چیست ؟
- drmaryam_tehrani
- مارس, 04, 2021
- مشاوره
- No Comments
تعریف مشاوره :
به طور کلی مشاوره تعاملی بین مراجع و مشاور است که بدینوسیله به مراجع کمک می شود تا پس از شناخت خویش، تصمیمات معقول و مقبولی اتخاذ کند به بیان دیگر مشاوره جریان بحث و بررسی مشکلات و مسایلی است که مراجع با آنها مواجه است و علاقه مند به طرح آنها می باشد. مراجع از طریق بحث و گفتگو درباره مشکلش با مشاور در یک جریان رابطه مشاوره ای توأم با درک و تفاهم، به خودشناسی و کشف راه حلی موفق می گردد و سرانجام تصمیم معقول و مناسبی اتخاذ می کنند.
فرایند مشاوره :
فرآیند مشاوره به مراجع کمک می کند تا مهارت های زیر را کسب نماید:
- توانایی حل مسئله
- توانایی اخذ تصمیمات منطقی (توانایی تشخیص خوب از بد)
- توانایی نادیده گرفتن احساسات زودگذر
- کوچک جلوه دادن موقعیت های استرس زا و مشکل آفرین
- کسب مهارت های زندگی
- استفاده نمودن از تجارب و تخصص روان شناسان مجرب
- افزایش توانایی مراجع در ایجاد و حفظ رابطه با دیگران
- کسب مهارت برنامه ریزی تحصیلی و شغلی
مشاوره چیست ؟
مشاوره یک فرایند رشدی است که از طریق آن به اشخاص کمک میشود: اهداف خود را مشخص کنند. تصمیمگیری مناسب داشته باشند و مسائل فردی اجتماعی و تحصیلی خود را حل کنند.
مشاوره فرایندی است که با همکاری و تعاون حداقل دو نفر انجام می گیرد .حداقل شرط مشاوره آن است که شخص مشاور مایل به دعوت از مددجو و علاقه مند به تبادل و تعامل بین فردی باشد که باید با او به بحث و گفتگو بپردازد تا با کمک یکدیگر نکاتی را استنتاج کنند،خطرپذیری کنند، به ارزیابی و حل مشکلات بپردازند و بالاخره همه هیجانهای طبیعی آدمی ،از غم و غصه شدید گرفته تا وجد و شادی را تجربه کنند .
برای مددجو این نکته اهمیت دارد که مشاوری که با او کار می کند ، شخصی باکفایت و با صلاحیت (اما نه کامل)،مطلع از قوانین و آیین نامه ها، بالغ، باثبات، با پشتکار و فردی که همیشه در حال یادگیری و رشد می باشد ، تلقی کند . دانستن این نکته برای مددجو اهمیت دارد که مشاور یا روان درمانگر نیز می تواند مرتکب خطا شود و مانند خود او کیفیات روانی نظیر دوسوگرایی، شکست، موفقیت و تغییر را تجربه کند. تا وقتی که مشاور توانایی لازم برای ارزیابی خویشتن و تعیین میزان رشد فردی و حرفه ای خود و نیز انتخاب راه حل های مناسب برای مشکلاتش را به شیوه ای نظام دار نداشته باشد، نمی تواند به شیوه ای مناسب به درمانگری بپردازد .
تعاريف گوناگون مشاوره :
1- معنای لغوی مشاوره ، همکاری کردن و رأی و نظر تخصصی دیگران را برای انجام دادن کاری خواستن است ( شفیع آبادی – 1372)
2- مشاوره اصطلاحی کلی است که برای فرآیندهای مختلف نظیر مصاحبه کردن ، راهنمایی و … به منظور کمک به افراد و یاری دادن به آنان ، برای حل مشکلاتشان و برنامه ریزی برای آینده خود به کار می رود . ( وبر 1985 – به نقل از ساعتچی ، 1377)
3- به نظر پاترسون ، مشاوره جریان یاورانه ای است که در آن برقراری رابطه ی صمیمی بین مراجع و مشاور ضرورت دارد . مراجع ، مشکل روانی و عاطفی دارد که از طریق حضور و تعامل در جلسه ای مشاوره، راه حل برای مشکلش می یابد و مشاور در حل مشکلات روانی مهارت دارد و تنها دادن اطلاعات و پند و اندرزبه مراجع،مشاوره محسوب نمي شود ( شفیع آبادی – 1383).
4- مشاوره یکی از فنون راهنمایی است که آن را قلب برنامه ی راهنمایی می دانند . سازماندهی و بقای یک برنامه راهنمایی ، بدون اثرات ارزنده خدمات مشاوره ای نمی تواند چندان موثر باشد . ( نوابی نژاد –1373)
5- مشاوره به مجموعه ی فعالیتهایی اطلاق می شود که در آن فردیرا در غلبه بر مشکلاتش یاری می کنند . ساده ترین تعریف برای مشاوره چنین بیان شده است . مشاوره ، یک پویش یادگیری است که در آن فرد می آموزد که خویشتن را بشناسد و روابط خود را با دیگران درک نماید . ( شریفی و حسینی – 1370 )
6- به عقیده ای آرباکل ، مشاوره رابطه ای تخصصی بین مرجع و مشاور است که مراجع با کمک مشاور به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلش می پردازد و پس از آگاه شدن از ابعاد وجودی اش و شناختن عوامل مزاحم به تغییر آنها موفق می شود . ( شفیع آبادی – 1383)
7- مشاوره رابطه ای است بین دو فرد که در آن یکی می کوشد تا دیگری را درک و در حل مسائل سازگاری و انطباقی کمک کند. زمینه ی مشاوره انطباقی ، بیشتر شامل مشاوره تحصیلی ، مشاوره حرفه ای و اجتماعی و نظایر آنهاست، بر اساس این تعریف ، مشاوره رابطه ای متقابل است که در آن مشاور و مراجع هر دو درگیر هستند . ( صافی -1381).
8- دینک مایر به پیروی از روانشناسی فردی آدلر معتقد است مشاوره رابطه ای حسنه بین مراجع و مشاور است که در آن مراجع به بررسی هدفهای زندگی اش می پردازد و شناخت توانها و محدودیتهایش موفق می وشد و با کمک مشاوره ، نحوی برقراری رابطه ی سالم و سازنده با اطرافیان و ارضای منطقی نیازهایش را یاد می گیرد( شفیع آبادی – 1383).
9- مشاوره عبارت است از رابطه رویاروی و مستقیم بین مشاور و مراجع که هدف آن کمک مراجع در سازگاری موثر با خود و محیط خویش است( نوابی نژاد – 1373).
10-پنکی ، که روش طبی را برای مشاوره ارائه می دهد معتقد است ابتدا باید مشکل مراجع با دقت تمام تشخیص داده و سپس به درمان آن مبادرت شود . به نظر او مشاوره ، فعالیتهای تخصصی است که به درمان مشکلات عاطفی نسبتاً سطحی ، که علل جسمانی ندارند می انجامد.(شفیع آبادی – 1383).
11-مشاوره نوعی روان درمانی از گونه ی حمایتی یا باز پروری است که برای کمک به حل مشکلات شغلی، مدرسه ای، زناشویی افراد و نیز برای حل مشکلات دیگری که در ردیف بیماریهای روانی قرار نمی گیرند به کار می رود ( کمیل ، 1981 : به نقل از ساعتچی 1377).
12-به نظر پالمر، در دهه 1970 مشاوره همانند فعالیتی جدید در انگلستان به اوج شکوفایی خود رسید . مشاوره همچون یک روش ردمانی ، فعالیت تخصصی آگاهانه و قانونمندی است که در آن فرد آموزش دیده ای به نام مشاور با تاکید بر نقش حمایتی و اجتناب از قضاوت درباره ی مراجع ، به حل مشکل او می پردازد .
مشاوره بر برقراری ارتباط ، گوش دادن فعال و بهره گیری از مهارتهای مختلف مشاوره ای استوار است ( شفیع آبادی – 1383).
13- بنا به بررسیهای گاستاد ، در تعریف هایی که از مشاوره به عمل آمده است سه خصیصه ی مشترک در آنها وجود دارد : شرکت کنندگان ، که معمولاً دو نفرند : یکی مشاور و دیگری مراجع ؛ هدف ، که معمولاً متوجه کمک به سازگاری ، کارآمدی و سعادت فرد است و یاد گیری که در پویش مشاوره ای مورد تاکید می باشد. ( شریفی و حسینی – 1370 ).
14- به نظر اِستفلر و گرانت ، مشاوره رابطه تخصصی و یاورانه فردی یا گروهی است که مراجع با کمک مشاور ، از طریق خود شناسی می تواند تصمیم مناسب و معقولی اتخاذ کند و هماهنگ با استعدادها و رغبتهایش به زندگی سالمی ادامه دهد(شفیع آبادی – 1383).
15- مشاوره رابطه ای است تخصصی بین دو فرد که یکی مشاور تحصیل کرده و باصلاحیت و دیگری مراجع است ، این رابطه معمولاً انفردای است ، یعنی رابطه ی رویاروی است گر چه ممکن است در آن بیش از دو نفر درگیر باشند (صافی – 1381).
16- به نظر هکنی و نای ، مشاوره جریانی یاورانه و یکتاست که در آن مراجع مشکل دار با مشاور متخصص در ارتباط نزدیک قرار می گیرد و مراجع پس از طرح مکل با کمک مشاور راه حلی برای آن جستجو می کند( شفیع آبادی – 1383). migna.ir
17- در مجموعه خدمات راهنمایی، مشاوره که یک فرآیند کمکی در کمک به حل مشکلات دانش آموزان است یک اصل و ضرورت به شمار می رود ؛ اما تا زمانی که برای خدمات مشاوره ای، زمینه سازیها و آمادگیهای مناسب و مساعد انجام نشده باشد ، به نتایج موفقیت آمیز این برنامه نمی توان امیدوار بود. ( نوابی نژاد 1373).
18- به عقیده فی ور و همکارانش ، مشاوره فرآیند تعاملی یاورانه بین مراجع و مشاور است که باعث افزایش کیفی عملکرد مراجع است.
19- مشاوره از طریق ارتقای مهارتها و فعال سازی نیروهای بالقوه و بهره گیری از امکانات محیطی به بهبود شیوه های مقابله ای مراجع با مکشکلات می انجامد ، جریان مشاوره با ایجاد اعتماد ، شناخت مشکل ، تنظیم هدفی ، اقدام و فعالیت ، ایجاد تغییر و پایان بخشیدن به جلسه همراه است ( شفیع آبادی – 1383).
20- مشاوره نوعی بستگی و رابطه بین دو فرد است که یکی قصد دارد دیگری را در حل مشکلات خود در زمینه ی خودشناسی ، شغلی و آموزش کمک کند و این نوع کمک نیز معمولاً از طریق مصاحبه های شخصی و بعد از گرد آوری اطلاعات و حقایق مربوط به آن شخص و مطالعه و بازنگری اطلاعات به دست آمده انجام می وشد( شعاری نژاد – 1364).
21-به نظر کروچ ، مشاوره که به دنیای ذهنی مراجع و مشاور مربوط می شود و بر همدلی و خودآگاهی استوار است مشاور در جریان مشاوره مراجع را به دنیای درونش فرا می خواند و آگاهی از افکار ، علایق ، احساسات و محدودیتهای او برای مشاوره ضرورت دارد( شفیع آبادی – 1383).
22- مشاوره جریانی است از کنشهای متقابل، جریانی که با حضور مشاور و مراجع صورت می گیرد. هدف آن کمک به مراجع است تا بتواند با واقعیت رابطه سفیدتری داشته باشد( صافی – 1381).
23- مشاوره اصطلاحی است که فعالیتهای نظیر مصاحبه کردن ، آگاهاندن و رایزنی کردن را شامل می شود و هدف اصلی آن کمک به مراجع یا درمان جوست تا با حل مشکلاتش بتواند برای آینده برنامه ریزی کند و به سازگاری مطلوب خود- رهبری و خوشبختی برسد ( شفیع آبادی – 1383).
24- گاستاد برای مشاوره ، تعریفی جامع بدین صورت ارائه می دهد : مشاوره یک پویش یادگیری است که از طریق رابطه ای بین دو نفر انجام می گیرد . در این رابطه ، مشاور با داشتن مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفه ای می کوشد مراجع را با روشهایی منطبق بر نیازمندیهایش یاری کند . تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خویشتن کسب می کند در رابطه اش با هدفهای معین ، واقع بینانه ، ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده بای جامعه بار آید( شریفی و حسینی – 1370 ).
25- مشاوره ، ارتباطی است انسانی و معنوی و یک نوع رابطه ی آزاد که بر اساس تمایل مراجع به انجام مشاوره صورت می پذیرد . بنابراین تصمیم گیری نهایی در جریان مشاوره در تمام مواد بر عهده مراجع است(صافی – 1381).
– مشاوره فعالیتهای تخصصی ، یاورانه ، حضوری ، هدفدار و عاطفی بین مراجع ، یعنی فرد دارای مشکل و مشاوره یعنی کسی که در برقراری رابطه ی حسنه و حل مشکلات کنشی تخصصی دارد که در آن مراجع در یک جو سرشار از تفاهم و همدلی ، آزادانه و صادقانه به طرح مشکلش با مشاور می پردازد و پس از تجزیه و تحلیل و خود شناسی بهتر و عمیق تر با کمک او تصمیم مناسبی می گیرد و در نهایت به حل مشکل کنشی توفیق می یابد ( شفیع آبادی – 1383).
27- سی گیلبرت رِن ، مشاوره را چنین تعریف می کند . مشاوره رابطه ای است پویا و با هدف که بر اساس مشارکت مشاور و مراجع بر نیازمندیهای مراجع انجام می گیرد . در این رابطه ، توجه به خود شناسی و خود تصمیم گیری از طرف مراجع مورد تاکید است( شریفی و حسینی – 1370).
28- به عقیده هاوارد ، هدف اصلی مشاوره فراهم آوردن موقعیتی مناسب برای مراجع است تا بتواند راحت تر و رضایت بخش تر به زندگی اش ارایه دهد . مشاوره با تسهیل فرایند رشد ، شناسایی و حل مشکلات ، آموزشی شیوه های تصمیم گیری درست و نحوه ی مواجهه با بحرانهای زندگی همراه است و به گشترش بینش حل تعارضهای درونی و رشد روابط سازنده با دیگران می انجامد ( شفیع آبادی – 1383).
29- مشاوره یک خدمت یاری دهنده است و هدف آن کمک به رفع مشکلات مراجع ، ایجاد سازگاری مطلوب ، پرورش خود رهبری و تضمین سعادت و خوشبختی وی می باشد . روشیهایی که در عرضه ی کمک به مراجع به کار گرفته می شود باید با خصایص و نیازمندیهای مراجع ، منطبق باشد ( شریفی و حسینی –1370).
30- هدف از مشاوره کمک به مراجع است تا مقصودخود را از زندگی دریابد و آن را تصریح کند و به انتخابهای آگاهانه و عاقلانه ای دست زند که متناسب با طبیعت و تواناییهای اوست .سپس در زمینه هایی که در حد امکان و استطاعت اوست به کار و عمل بپردازد( صافی – 1381).
31- در مشاوره ،اول آنکه : برقراری محیطی سرشار از امنیت و تعامل پویا بین مراجع و مشاورضروری است ؛ دوم آنکه : مشاور نقش کمک دهنده و نه تحمیل کننده دارد ؛ سوم آنکه : رابطه مراجع و مشاور باید حضوری باشد، زیرا مشاهده ی وضع ظاهری و حرکات مراجع در شناخت و تشخیص مشکلات او نقش مهمی دارد و چیزی به نام مشاوره تلفنی ، از نظر علمی وجود ندارد و آنچه در جامعه ما به غلط به مشاوره تلفنی معروف شده است راهنمایی تلفنی است .
چهارم آنکه : هدف مشاوره خودشناسی بیشتر و یادگیری فرآیند تصمیم گیری مناسب و نیز قبول مسئولیت مراجع است .
پنچم آنکه : مراجع از طریق مشاوره شیوه های انتخاب و طرح ریزی و ادامه یک زندگی معقول و موفق را می آموزد و در آینده خودش می تواند مشکلاتش را حل کند و برای هر مشکلی به مشاور مراجعه نکند .
ششم آنکه : مراجع به نوعی با مشکل عاطفی یا با وجود مانعی در رشد مواجه است و قصد دارد با کمک مشاوره مشکلش را حل کند و یا مانع را از سد راه بر دارد. شفیع آبادی – 1383).
فرآیند مشاوره :
یك فرآیند یادگیری است كه بدان طریق فرد با استفاده از روشهایی مناسب توانایی گفتگو با خودش را كسب می كند و می تواند بدان وسیله اعمالش را كنترل كند .
همچنین تجربه ای است كه بدان وسیله فرد می تواند بین خود پدیده ای و رابطه اش با واقعیات خارجی و جه تمایز بیشتری قائل شود. اگر چنین تمایز سازی به درستی انجام پذیرد نیاز فرد به ابقاء و تعالی خود او تامین خواهد شد (راجرز)
در واقع فرآیند مشاوره در معنی وسیع رها كردن استعدادهایی است كه از قبل در فردی كه بالقوه مستعد و تواناست وجود دارد و باید شرایطی فراهم شود تا این انرژی و استعداد آزاد شود.
البته مشاورین از نظریه های متعددی بهره می جویند كه هر یك از نظریه پردازان از شیوه مختلف روان درمانی جهت بهبود و ضعیت مراجعین استفاده می نمودند .
عملكرد مشاوره ، روان درمانگران، روانشناسان همه به هر روشی باشد یك رابطه حسنه یاری دهنده است رابطه حسنه هسته اساسی كار است و یاری رساندن هدف نهایی فرآیند مشاوره می باشد .
اصول و قواعد مشاوره
“اصول” براي سازماندهي برنامه ها، برانگيختن و هدايت فعاليتها، يك چارچوب فلسفي به وجود ميآورد. اصول، رهنمودهايي است كه از روشها، نتايج پژوهشها، و تجارب حرفه سرچشمه ميگيرد و تجلّي نظرات اكثريت كارشناسان حرفه است. اثربخشي عملكرد حرفه اي با رعايت اصول وقواعد مربوط بسيار همبسته است .
موارد زير تحت عناوين اصول وقواعد در منابع مختلف ذكر شده اند :
1) مشاوره مستلزم برقراري رابطه موثر با مراجعان است .
كارل راجرز (Carl Rogers) سه ويژگي اساسي را براي اثربخشي مشاوره تعريف كرده است : هم احساسي (Empathy)، صداقت (خلوص نيت)، و احترام مثبت غيرشرطي. هماحساسي به معناي توانايي درك احساسات و تجربه هاي مراجعان، همانگونه كه خودآنها احساس ميكنند، ميباشد. به عبارتي فرد خود را جاي ديگري قرار دهد و مسايل را از زاويه چشم او بنگرد .
قابل توجه است كه مشاور، نسبت به احساسات و نگرانيهاي مُراجع ابراز درك، پذيرش و همحسي ميكند، نه هم دردي. صداقت و خلوص نيّت نيز از ضرورتهاي كار مشاوره و اعتماد و اطمينان مُراجع بدان وابسته است. مشاور، بايد نسبت به نگرانيها و آنچه كه مُراجع تجربه كرده حساس باشد، آنها را به رسميت بشناسد و درك نمايد. مطرح كردن تجارب شخصي خود يا به نحو مناسب از ديگران ممكن است به مُراجع، كمك كند تا دريابد كه مشكل او منحصر به خودش نيست، بلكه ديگران نيز مشكلات مشابهي داشته اند و با تدبير توانسته اند بر آنها فائق آيند .
احترام مثبت غير شرطي به معني احترام و توجه كامل به ارزش و حريم فرد، بدون در نظر گرفتن فاصله اجتماعي اقتصادي و اينكه شما او را دوست داريد يا خير، با ديدگاه و رفتارش موافق باشيد يا نباشيد. اين زمينه اي غيرتهديدآميز را فراهم ميكند كه در آن مُراجع، خود و موقعيتش را كاوش نمايد. اين حالت براي آشكار ساختن مسائلي كه به باور مراجعان مورد قبول وتاييد ديگران نيست، لازم است.migna.ir
2) برنامه مشاوره بايد مبتني بر و متناسب با نيازها و ويژگيهاي منحصر به فرد مراجع و محيطي باشد كه مترصد خدمت به آنها است .
مشاوران بايد به نيازهاي رواني ـ اجتماعي، مالي، و معنوي مُراجع، توجه كند. از طرف ديگر، بين مسايل مرتبط با سلامتي و محيط رواني اجتماعي (شامل روابط و پيوندهاي خانوادگي و اجتماعي) تاثير و تاثر متقابل وجود دارد; از اين رو بسيار مهم است كه نسبت به محيط رواني اجتماعي مراجع و نيز محيطي كه مشاوره در آن انجام ميشود، هشيار باشيم. و خانواده، مهمترين نظام اجتماعي مراجعان است .
3) مشاركت فعال مراجع و خانواده در تمام مراحل مشاوره لازم است
چنانكه گفتيم مشاوره، انجام چيزي براي يا به جاي مُراجع نيست، بلكه فرايند مشاوره، ارائه كمك و حمايت از مراجعان است تا ابعاد و پيامدهاي مسايل خود را واقعبينانه درك كنند، راه حلهايي را بيابند و آنگاه براي انجام راه حلي كه برميگزينند آگاهانه تصميم بگيرند. از اين رو روشن است كه مشاوره بر مشاركت مبتني است و مراجعان را بايد براي قبول مسئوليت، ترغيب كرد.
4) برنامه ريزي و تهيه طرح يا نفشه اي مشتمل بر اهداف و مقاصد ويژه و دست يافتني براي كل مشاوره و هر كدام از جلسات مفيد، بلكه ضروري است.
اين كار احتمال توافق مشاور و مراجع را در باره آنچه كه قرار است انجام شود و همچنين امكان ارزيابي پيشرفت مشاوره را افزايش ميدهد. داشتن طرح براي هر جلسه به معني تصورات و سوگيريهاي از قبل تعيين شده و غير قابل انعطاف يا تعيين راه حل نيست; بلكه به هدايت جريان و اثربخشي مشاوره كمك ميكند (2، 4).
5) برخورداري از دانش و مهارت كافي در استفاده مناسب از نظريه هاي روان شناختي و مشاوره، به بهبود فرايند مشاوره و جلوگيري از سردرگمي در جلسات كمك ميكند.
6) مشاوره در محيطهاي ارائه خدمات سلامتي به تشريك مساعي ساير ارائه دهندگان مراقبت بهداشتي نياز دارد
فرصتهاي متنوعي براي ارتقاي مشاركت و همكاري در محيطهاي ارائه خدمات سلامتي وجود دارد; موارد زير از آنجمله اند : بحثهاي موردي; شركت در جلسات آموزشي، بحث و گزارش همكاران; درخواست نظارت از همكاران; مشورت خواستن; ارائه اطلاعات هنگامي كه مناسب باشد ; انعطاف پذيري و . . . (4).
7) مشاور بايد همواره در ارتباط با مراجعان و وضعيت آنها واقع بين باشد و از هرگونه پيش فرض و پيش داوري در باره دانش، نگرانيها، علايق و ديدگاه هاي مُراجع خودداري كند (5).
8) از زبان بايد دقيق و مناسب استفاده شود
اين بدان خاطر است كه هر آن چه در طي جلسه مشاوره و تعامل با مُراجع گفته ميشود (و البته به صورت غيركلامي نيز بروز مييابد) متضمن پيام است و ممكن است ادراك و پاسخها را تغيير دهد (4، 9).
9) فرايند مشاوره بايد در نهايت به پذيرش مسئوليت و تصميم گيري آگاهانه توسط خود مراجعه منجر شود
بدين منظور بايد به ارتقاي شناخت و درك، بهبود نگرش، و يادگيري مهارتهاي حل مسئله او كمك كرد. با اين تلاشها، يكي از نتايج مشاوره براي مُراجع تقويت اعتماد به نفس و مستقل شدن از رابطه مشاوره است (4، 5).
10) رازداري و حفظ محرميّت
در جريان مشاوره اطلاعات زيادي در باره مشكلات و مسايل خصوصي و احتمالا پريشان كننده مراجعان براي مشاوران بيان ميشود. اين اطلاعات بايد در مقابل ديگران و حتي بستگان مراجع به عنوان راز حفظ شود. در غير اين صورت به اعتماد مراجع به مشاور خدشه وارد ميشود (3).
11) اطلاعاتي كه ارائه ميشود بايد صحيح، روشن، دقيق و مناسب باشند (9).
اهداف مشاوره
گاهي اوقات اهداف وظايف مشاوره با يكديگر خلط ميشوند. در واقع اهداف، وظايف و فعاليتهاي مشاوره را جهت ميدهند و هدايت ميكنند. وظايف، گامهايي هستند كه براي رسيدن به اهداف بايد انجام شوند; و ممكن است مستلزم استفاده از فنون گوناگون باشد (مثل تعريف و بازشناسي مسئله و ابعاد آن، ايجاد تعادل در احساسات، كاهش اضطراب . . .) اهداف مشاوره ممكن است ويژه يك موقعيت يا وظيفه خاص باشند (مشاوره ژنتيك، خاتمه دادن به بارداري، مشاوره قبل از آزمون (HIV ، يا اينكه جنبه هاي كلي تري را نيز در بر گيرد (ارزيابي رواني ـ اجتماعي مراجع، حمايت از مراجع و خانواده) .
روشن و صريح بودن اهداف مشاوره كمك ميكند به
-ايجاد رابطه واقعبينانه با مُراجع و كاهش انتظارات نابجا در باره آنچه كه با مشاوره قابل دستيابي است.
– رفع سوء تفاهمها (مثل اينكه مشاوره يك رابطه دوستانه و هميشگي است)
– كاهش تصورات غير واقعي در باره آنچه كه در جلسات مشاوره ممكن است مطرح شود يا رخ دهد.
اهداف هميشه بايد با نيازها، مشكلات، موقعيت و شرايط محيطي مُراجع، تناسب داشته باشد. اگر اهداف نامناسب، مبهم، بسيار كلي، غير واقعبينانه يا وسيع باشند، احتمال كمي دارد كه مشاوره به نتيجه مطلوب براي مُراجع منجر شود.
اهداف مهم يا نتايج مطلوب مشاوره براي مراجع
1) مراجع تصوير واضح و واقع بينانه اي از موقعيت، احساسات و تواناييهايش به دست آورد
2) راه هاي جديدي براي نگريستن به موقعيت و مسئله خودش، بيابد و درك كند
3) اعتماد به نفس و قبول مسئوليت در او براي تدبير مسئله خودش افزايش يابد
4) اهداف ويژه، صريح و عملي براي بهبود بخشيدن به وضعيت خود مشخص نمايد و برگزيند
5) بتواند براي بهبود وضعيت، پيشگيري از مشكل (مثل بيماري)، يا تغيير مطلوب در سبك زندگي طرحي عملي تهيه كند.
6) براي اجراي تغيير، از انگيزه و مهارتهاي مورد نياز برخوردار شود
7) با ارتقاي اعتماد به نفس و خودبسندگي خود، از رابطه مشاوره اي استقلال كسب كند معمولا همه اين اهداف در هر رابطه مشاوره اي يا در طي جلسه، حاصل نميشود; بلكه بسته به شرايط و ويژگيهاي مُراجع، هر جلسه ممكن است بر يك يا معدودي از اهداف تمركز گردد. كسب مهارتهاي گسترده نياز به زمان بيشتري دارد .
وظايف مشاور
وظيفه اصلي مشاور، اين است كه به مُراجع و يا خانواده او كمك كند تا به شناخت، نگرش، باورها و مهارتهاي مناسبي براي حل مسئله دست يابند كه آنان را قادر سازد با مسائل يا تغييرات ناشي از اختلال در سلامتي به نحو موثر عمل نمايند و تطابق يابند.
وظايف ذيل به دستيابي به اهداف مشاوره كمك ميكند :
1) برقراري ارتباط موثر با مراجع
2) كسب و ارائه اطلاعات لازم از طريق به جريان انداختن و هدايت بحث
3) شناسايي و درك مسئله (هاي) مُراجع و ابراز اين درك به او
افرادي كه براي دريافت ياري، مراجعه ميكنند خواستار آنند كه توسط كارشناساني كه با آنها مشاوره مينمايند درك شوند. بدين منظور مشاور، ممكن است با تكان دادن سر، نگاه كردن، توجه به مراوده هاي كلامي و غيركلامي، پرسيدن و بازتاب دادن آنچه گفته شده، توجه و درك خود از مُراجع را ابراز نمايد.
يك تاييديه قوي براي مراجع مبني بر اينكه حرفهايش شنيده شده، استفاده از واژه هاي خود او براي طرح سوال يا مداخله بعدي است. هنگامي كه فرد احساس ميكند او را درك ميكنند، خود تسلايي قابل توجه است; حتي اگر چيزي ارائه نشود. اين احساس همچنين موجب افزايش اعتماد و مشوق آشكار ساختن خود ميباشد.
4) بررسي و تشريح دلالتها و اثرات مسئله بر كار، زندگي، و روابط اجتماعي مُراجع از طريق گفت و گو
5) استخراج و توصيف تمام مسايل و دغدغه هاي مراجع، آنگونه كه خودش آنها را ميبيند
6) توجه و پرس وجو در باره روابط با خانواده، دوستان، كاركنان ومتخصصان بهداشتي ديگر
پرسشهايي كه ممكن است در اين زمينه مطرح باشد شامل :
آيا فرد ديگري در باره مسئله اطلاع دارد و چه كسي ؟
چه فرد يا افرادي ممكن است بيشتر تحت تاثير باشند و چگونه ؟
چه كسي تمايل دارد كه (در مراقبت و حمايت از مُراجع) درگير باشد ؟
7) ياري دادن به مُراجع از طريق بحث براي تعيين اولويتها و ترتيب مسايل براي رسيدگي و حل آنها .
8) درك اينكه مُراجع چگونه به مشكل خود مينگرد و كمك به او براي در نظر گرفتن ديدگاه هاي ديگر و شناخت ابعاد و جوانب ديگر مسئله
9) كمك به مُراجع براي اينكه احساس كند گزينشهاي متعددي براي او وجود دارد
در نتيجه ناخوشي يا اضطراب ناشي از مواجهه با مسئله، مُراجع ممكن است احساس كند كه راه چاره و تصميمي براي او وجود ندارد. با چنين احساسي، فرد مقداري از اعتماد به نفس و استقلال خود را از دست ميدهد.
10) حفظ درجه اي از بي طرفي در ارتباط با شيوه زندگي مراجع وتصميماتي كه در باره نحوه سازگاري با مسئله خواهد گرفت اين به افزايش اعتماد به نفس و احساس استقلال او كمك مينمايد
11) كمك به مُراجع براي تدبير و حل مسايل خود از طريق
ارتقاي سطح دانش و اطلاعات و قادر ساختن او براي نگريستن و تحليل موقعيت خود از جوانب مختلف، افزايش دامنه انتخاب و تصميم گيري آگاهانه.
12) كمك به تقويت اعتماد به نفس، پذيرش مسئوليت مُراجع و واگذاري مسئوليت به او براي حل مسئله
13) كمك به مُراجع براي تداوم تطابق و تغيير (يعني هر جا كه مناسب باشد او را اميدوار سازيد)
14) شناسايي موانعي كه ممكن است مانع تغيير شوند و توجه به راهبردهايي براي غلبه بر آنها
اين ممكن است مستلزم شناسايي تجربه هاي موفق مُراجع در گذشته براي كسب اعتماد به نفس، يادگيري شيوه هاي جديد براي تعامل با افرادي كه مانع محسوب ميشوند، كشف و ابداع برنامه هاي جديد براي نيل به هدف باشد .
15) توجه به اينكه مشكلات مربوط به مراقبتهاي بهداشتي الزاما مشكل اصلي يا شديدترين مسئله مراجعان نيستند. به عبارت ديگر نحوه رفتار، واكنش يا تطابق مردم هنگام مواجهه با مسائل مرتبط با سلامتي ممكن است علامتي از مشكلات زمينه اي يا همراه ديگر باشد.
از اين رو نگريستن به مشكلات طبي مثل بيماري به عنوان مدخلي بر ساير مشكلات ارتباطي و رواني ـ اجتماعي، قابل توجه است.
16) كمك به مُراجع براي حفظ اميد واقعبينانه و تصديق تواناييهاي تطابقي او
بدين منظور تغييرات مثبتي كه در زندگي مُراجع و در مقابله با مسئله رخ داده است را شناسايي و برجسته كنيد.
17) ترغيب و كمك به مُراجع براي اينكه با افرادي كه در مراقبت و حمايت از او نقش موثر دارند، تعامل داشته باشد (مثل اعضاي خانواده، دوستان، همكاران) 0 اين كار به جلوگيري از وابستگي به مشاور يا متخصصان ديگر كمك ميكند
18) براي فراهم كردن حفاظت و مراقبت روان شناختي جامع براي مراجع، با پزشكان، پرستاران و متخصصان ديگر تعامل و تشريك مساعي داشته باشيد
